My Diaries....

فروغ فرخزاد...رویا

با امیدی گرم و شادی‌بخش
با نگاهی مست و رویایی
دخترک افسانه می‌خواند
نیمه شبدر کنج تنهایی:

 


بی‌گمان روزی ز راهی دور
می‌رسدشه‌زادهه‌ای مغرور
می‌خورد بر سنگ‌فرش کوچه‌های شهر
ضربه سم ستور بادپیمایش
می‌درخشد شعله خورشید
بر فراز تاج زیبایش
تار و پود جامه‌اش از زر

ادامه مطلب....

 

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:شعر,فروغ فرخزاد,رویا, ] [ 12:34 ] [ Firegirl ] [ ]